تعريف منش: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵۰: | سطر ۵۰: | ||
− | + | چند نکته در مورد منشها | |
+ | [[منش مختص انسان نیست]] | ||
− | |||
نسخهٔ ۱۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۵۴
عنصر فرهنگی در نگرش سیستمی
- عنصر فرهنگی به مثابه یک سیستم
- حد و مرز عنصر فرهنگی با جهان پیرامون
- عنصر فرهنگی به مثابه حامل معنا
- تکثیرپذیری عنصر فرهنگی
- خطا؛ هزینه غیر قابل اجتناب همانند سازی
- تفکیک من از محیط، نتیجه عملکرد عنصر فرهنگی
سیستم پاداش، معیار درونی ارزشگذاری
چند مثال از پویایی سیستمهای تکاملی
جهش و انتخاب طبیعی؛ شرط لازم سیستم تکاملی
منش به مثابه یک سیستم اطلاعاتی
منش الگويى از فعاليت شبكه ى عصبى است
رمزگذاری منش در نظام های معنایی-نشانگانی
انتقال منش ها از مجاری ارتباطی
منش؛ عامل تغيير رفتار در فرد حامل
چند نکته در مورد منشها
منش مختص انسان نیست
دومين نكته اي كه بايد بر آن تأكيد كرد، تمايز منشها از ساختهاى اطالعاتى مشابهى هستند كه خصلت همانندسازى دارند، اما معنايى را حمل نمىكنند. در تمام جوامع انسانى، رفتارهايى مانند تيک عصبى و مدهاى لباسِ زودگذر وجود دارند كه معنايى را حمل نمىكنند، اما مانندمنشها خاصيت همانندسازى دارند و از يک كنشگر به ديگرى منتقل مىشوند و در جريان اين انتقال جهش مىيابند و زير تأثير انتخاب طبيعى پيچيدهتر هم مىشوند. به اين ترتيب، موازى با اليهى منشها، مجموعهى ديگرى از سيستمهاى اطالعاتى همانندساز هم در جوامع انسانى وجود دارند، كه به دليل صورتبندي نشدنشان در نظامهاي نشانگانى و بىمعنايىشان، نمىتوانند به عنوان منش در نظر گرفته شوند.
اين همانندسازهاى اطالعاتى را منشواره مىناميم، و آنها را به عنوان اشكالى مقدماتى و حاشيهاي در نظر مىگيريم كه در اطراف سيستممنشها رشد يافتهاند. سيستم منشوارهها همواره تنکمايهتر و چگالی اطالعاتشان رقيقتر از منشهاست، و به همين دليل هم نيمه عمرشان بسيار كوتاهتر است. در واقع، منشواره ها را مى توان اشكالى انگلى و ساخت نيافته از منشها در نظر گرفت كه، به دليل دارا بودن خصلت همانندسازى، براى مدتى كوتاه در مجارى ارتباطى حضور مىيابند و بامنشها بر سر امكانات تكثير رقابت مىكنند.
منشوارهها مىتوانند در اثر جهشهاى ساختارى درونى يا تحوالت محيط پيرامونىشان، به نظامهاي نشانگانى- معنايى پيوند بخورند و معنايى را حمل كنند. در اين حالت منشوارهها به منش تبديل خواهند شد. مسير معكوس هم ممكن است و منشها هم مىتوانند پس از معنازدايى و پيش از منقرض شدن، براى مدتى كوتاه در قالب منشوارهها به تكثير خود ادامه دهند. مد خاصى از لباس كه براى مدتى فراگير مىشود و معناى خاصى هم ندارد وقتى به تدريج به عنوان سبک لباس پوشيدن گروه، حزب، يا طبقهى اجتماعى خاصى انگشتنما مىشود تا مرتبهى يک منش ارتقا مىيابد، و همان سبک لباس وقتى پس از انحالل آن حزب و نابودى معانىمنسوب به آن گروه اجتماعى همچنان در جامعه باقى مىماند، مسيري واژگونه را طى مىنمايد.
چگونگى تبديل اين دو رده از همانندسازهاى فرهنگى توسط برخى از پژوهشگران مورد كنكاش قرار گرفته است، كه از آن ميان بايد به پير بورديو اشاره كرد. او در كتاب درخشانش، تمايزات، نمونههاى بسيار جالبى از اين تبديلهاى دوسويه را در چارچوب نظرى خاصِ خود تحليل كرده است
منشوارهها در سطح فرهنگى بر محورهايى شبيه به منشهاسازماندهى مى شوند و بسته به اندركنش فرد با ديگران، با جهان خارج، يا با خويشتن شبكه هايى مرتبط با هم را تشكيل مى دهند. عادات تغذيه اى هر جامعه، شيوهى خاص حركت دادن دست به هنگام سخن گفتن، و الگوهاى راه رفتن، نمونه اي از منشواره هاى مربوط به من، ديگرى، و جهان هستند.