بافتشناسى منش: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(سطح روانشناختى)
(سطح روانشناختى)
سطر ۶۷: سطر ۶۷:
  
 
[[نظریه منشها و گفتگوی درون]]
 
[[نظریه منشها و گفتگوی درون]]
برداشت نظريه ى منشها از گفتگوى درونى با اين تفاسير قدرى
+
 
متفاوت است. چنان كه گفتيم، ترديدى در اين نيست كه شكلگيرى و  
+
[[اگر گفتگوى درونى تنها شيوه ى تفكر نيست، چرا اين چنين در سطح روانشناختى رواج دارد؟]]
درونى شدن زبان در رشد توانايىهاى عقالنى فرد و بسط امكانات كنش
+
به اين پرسش دو نوع پاسخ مىتوان داد. نخست، جوابهاى
متقابل نقشى محورى دارد، اما پرسشى كه به جاى خود باقى است، آن
+
كاركردگرايانه كه بر فايده و سودمنديِ گفتگوى درونى در صورتبندي
است كه پس از تكميل اين روند، چه نيازى به تداوم گفتگوى درونى وجود
+
كردن و فهميدن تأكيد میكنند. ديگرى، اصوالً به كاركردهاى سطح
دارد؟
+
روانشناختى مربوط نمىشود، و تنها بر سطح منشها تمركز دارد. مىدانيم
براى پاسخگويى به اين پرسش، برخى از مشاهدههاي روزانه و عمومی
+
كه منشها همانندسازهايى هستند كه بر شبكهى عصبى حضور دارند و از  
مىتواند سودمند باشد. امروز مىدانيم كه بر خالف نظر ويگوتسكى، تفكر
+
راه مجارى ارتباطى خود را تكثير مىكنند، و مهمترين مجراى ارتباطىِ
خودآگاه لزوماً زبانى نيست. در شرايطى كه تفكرى بيان مىشود - و به ويژه
+
تكامليافته در انسان زبان است. از سوى ديگر مىدانيم كه منشها، مانند
هنگامى كه اين بيان توسط نظامهاي نمادينِ غيرزبانى انجام مىگيرد -
+
تمام سيستمهاى تكاملى ديگر، با هم بر سر دستيابى به اين مجارى
انديشه مستقل از صورتبندي زبانىاش حضور دارد. هنرمندى كه مشغول
+
ارتباطى رقابت مىكنند. هدف هر همانندساز، تكثير اطالعات درونى خودش
كشيدن تابلويى با مضمونى مشخص است، میانديشد و خود نيز به مضمون
+
است و همواره تعداد همانندسازها بيشتر از آن است كه امكانات الزم براى
اين انديشه آگاه است. اين خودآگاهى به قدرى است كه فرد آن را در قالب
+
تكثير همهشان وجود داشته باشد. به اين ترتيب، نوعى رقابت اطالعاتى در
نظامى نمادين صورتبندي و بيان هم مىكند، اما تجربهاى كه همهى ما به
+
سطح روانشناختى در جريان است كه در آن منشها بر سر در اختيار
هنگام آفرينش هنرى داريم نشان مىدهد كه معموالً در اين شرايط
+
گرفتن مجارى ارتباطى با هم رقابت مىكنند.
گفتگوى درونى در مورد مضمونِ بيانشده وجود ندارد.
+
خودآگاهى، سطحى از پردازش اطالعات است كه در آن پردازش معنا و
از سوى ديگر مىدانيم كه در شرايط بحرانى، كه خطرى فرد را تهديد
+
بازنمايیهاى وابسته بدان، بار ديگر در سطحى نمادين بازنمايى مىشوند.
مىكند، مكالمهى درونى متوقف مىشود و شيوهى انديشيدن و عمل كردن
+
رايجترين شكلِ اين بازنمايى، رمزگذارى زبانى است. اين خودآگاهىِ
به مرتبهاى متفاوت با تفكر عادىِ زبانى تغيير حالت مىدهد. مثالً زمانى كه
+
زبانىشده، همان گفتگوى درونى است. زبان، در اصل ابزارى براى ارتباط
يک جانور وحشى آدم را دنبال مىكند، يا فرد با كسى درگير زد و خورد
+
»من« با ديگرى است، اما در خودآگاهى زبانمدارِ انسان، اين كنش ارتباطىِ
است، از مكالمهى درونى اثرى ديده نمىشود. اين در حالى است كه در اين
+
خاص به داخل سيستم روانى فرد نيز تعميم مىيابد. به اين ترتيب

نسخهٔ ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۳

«واضح است كه عقل و هوش با هر جسمى نمى تواند همزيستى داشته باشد. درخت نمى تواند در اثير زندگى كند، يا ابرها در درياى نمک. همانطور كه ماهى نمى تواند در مزرعه زندگى كند و خون در سنگ جارى نمى شود، وجود و نمو هر چيزى را مكانى مشخص و معين است. »

لوكرسيوس

رويكرد بافت شناسانه به منشها، به آن معناست كه ساختار و كاركردشان را در سطوح گوناگونِ نظام چهارلايه اي فراز تحليل كنيم. براى سادگى بيشتر، هر يک از اين سطوح را به طور جداگانه مورد بررسى قرارمى دهيم.

سطح زيستشناختى

بندبازی بر لبه تیز جبرانگاری
آیا منش یک انگل است؟
منش مصداق همزیستی/هم یاری
ارتباط منش ها با دستگاه عصبی
انواع حافظه
  1. حافظه پنهان
  2. حافظه ى آشكار
منشهاى ادوارى و معنايى
تبدیل متقابل منشها و منش واره ها
منش؛ سپر بلای تکاملی
افزايش حجم مغز پاسخی به فشار تکاملی
پیدایش منش ها نتیجه شکل گیری زبان
بازی؛تمرین حل مسئله

سطح روانشناختى

معنا- ارزش

دیدگاه قدیمی؛ راستِ هنرمند و چپِ رياضیدان و سخنور

چیرگی تکاملی منش های زبانی

ارزشگذاری منشها

انواع لذت

الف)‌ لذتهاى طبيعى
ب)‌ لذت هاى راستين
ج)‌لذتهای دروغين

مقایسه لذت های دروغین و راستین

لذت های دروغین در سایر جانوران اجتماعی

منشها و انسجام روانی من

منشها و بیماریهای روانی

نقش کلیدی منشها در هستی

زمان

گفتگوی درونی

چرا گفتگوی درون در کودکی شکل گرفت و باقی ماند؟

مكتب اندركنش گرايى و گفتگوی درونی

نظریه منشها و گفتگوی درون

اگر گفتگوى درونى تنها شيوه ى تفكر نيست، چرا اين چنين در سطح روانشناختى رواج دارد؟ به اين پرسش دو نوع پاسخ مىتوان داد. نخست، جوابهاى كاركردگرايانه كه بر فايده و سودمنديِ گفتگوى درونى در صورتبندي كردن و فهميدن تأكيد میكنند. ديگرى، اصوالً به كاركردهاى سطح روانشناختى مربوط نمىشود، و تنها بر سطح منشها تمركز دارد. مىدانيم كه منشها همانندسازهايى هستند كه بر شبكهى عصبى حضور دارند و از راه مجارى ارتباطى خود را تكثير مىكنند، و مهمترين مجراى ارتباطىِ تكامليافته در انسان زبان است. از سوى ديگر مىدانيم كه منشها، مانند تمام سيستمهاى تكاملى ديگر، با هم بر سر دستيابى به اين مجارى ارتباطى رقابت مىكنند. هدف هر همانندساز، تكثير اطالعات درونى خودش است و همواره تعداد همانندسازها بيشتر از آن است كه امكانات الزم براى تكثير همهشان وجود داشته باشد. به اين ترتيب، نوعى رقابت اطالعاتى در سطح روانشناختى در جريان است كه در آن منشها بر سر در اختيار گرفتن مجارى ارتباطى با هم رقابت مىكنند. خودآگاهى، سطحى از پردازش اطالعات است كه در آن پردازش معنا و بازنمايیهاى وابسته بدان، بار ديگر در سطحى نمادين بازنمايى مىشوند. رايجترين شكلِ اين بازنمايى، رمزگذارى زبانى است. اين خودآگاهىِ زبانىشده، همان گفتگوى درونى است. زبان، در اصل ابزارى براى ارتباط »من« با ديگرى است، اما در خودآگاهى زبانمدارِ انسان، اين كنش ارتباطىِ خاص به داخل سيستم روانى فرد نيز تعميم مىيابد. به اين ترتيب